تاروردی 1

گروه جهاد و حماسه ــ رئیس پژوهشکده توسعه تکنولوژی سازمان جهاددانشگاهی صنعتی شریف با بازگویی حال و هوای جنگ تحمیلی به ویژه در عرصه علمی گفت: بسیاری از جهادگران دانشگاهی در شریف حضور در جبهه‌ها را تکلیف می‌دانستد و بیش از ۱۰۰ پروژه نظامی را در بخش‌های مختلف اجرا کردند که هر یک از آن‌ها افتخاری بزرگ برای جبهه عملی کشور است.

از رمزگشایی بی‌سیم عراق تا ساخت مین هوایی/با مدیران ارشد ارتباط داشتیم/حقوقمان بسیار اندک بودبه گزارش خبرنگار ایکنا؛ دانشگاه‌ها خرداد ۱۳۵۹ تعطیل شدند و پس از آن در شهریورماه کشورمان درگیر جنگ تحمیلی شد. عده‌ای از دانشجویان به جبهه‌های جنگ رفتند و اسلحه به دست گرفته و در میدان‌های رزم جنگیدند و عده‌ای دیگر به جهاد سازندگی پیوستند و کار جهادی کردند. پس از جنگ یا در همان میدان کار کردند و یا در عرصه‌های علمی گام هایی برداشتند. جوانان جهادسازندگی دانشگاه شریف نیز در همین راستا کارهای بزرگی کردند. در بحبوحه جنگ به میدان‌های رزم رفتند، اما دیدند توانایی علمی آن‌ها می‌تواند در عرصه دیگری ثمربخش‌تر باشد؛ از این رو در عرصه پشتیبانی علمی و دانش‌بنیان جنگ ورود کردند.

در این زمینه با دکتر محمدصادق حاجی تاروردی، رئیس پژوهشکده توسعه تکنولوژی سازمان جهاددانشگاهی صنعتی شریف، که از جوانان و دانشجویان قدیمی دانشگاه صنعتی شریف نیز هست، گفت‌وگویی انجام دادیم که در ادامه از نظر مخاطبان می‌گذرد؛

– آقای تاروردی چه زمانی احساس کردید که می‌توانید در پشتیبانی علمی جنگ کاری انجام دهید؟

جهادسازندگی دانشگاه صنعتی شریف، یک سال قبل تر از تشکیل جهاددانشگاهی شکل گرفت. این تشکل سازماندهی و توانمندی را ایجاد کرد که پس از تشکیل جهاددانشگاهی، جهاددانشگاهی دانشگاه صنعتی شریف به‌ سرعت ایجاد شد و فعالیت خود را آغاز کرد؛ چراکه نیروهای جذب شده و سازماندهی شده تجربه لازم را برای فعالیت‌های جدید داشتند و به این صورت ساختار جهادشریف شکل گرفت و این ساختار خیلی کمک کرد تا سریع‌تر از بقیه جهادها بتوانیم فعالیت‌های اثرگذاری داشته باشیم.

پس از شروع جنگ نیز، بسیاری از اعضای جهادشریف، احساس تکلیف می‌کردند که باید در جبهه‌های جنگ حضور داشته باشند، چون امام(ره) فرموده بود که دفاع از کشور واجب است و باید اطاعت کنیم. از این رو بسیاری از من و همکارانم در ابتدا به جبهه رفتیم، اما مطلع شدیم که در صنایع دفاعی‌ کشورمان یکسری مشکلات حاد فنی داریم که می‌توان به حل آن کمک کرد. رزمنده‌ای که در جبهه اسلحه به دست می‌گیرد و می‌جنگد نیاز به پشتیبانی تسلیحاتی دارد و این کار از عهده فرد غیرمهندس و غیرمتخصص برنمی‌آید و در آن زمان تعداد این افراد زیاد نبود. اگر رزمنده‌ای به شهادت می‌رسید، به آرزویش رسیده و وظیفه‌اش را انجام داده بود.

اما می‌دانستیم که چه مشکلات فنی وجود دارد که با رفع آن می‌توان از تلفات انسانی کاست. مثلاً موشک کاتیوشا که موشک روسی است، قرار بود کارخانه تولید آن به روش مهندسی معکوس توسط آلمانی‌ها در ایران ایجاد شود که با پیروزی انقلاب اسلامی آلمانی‌ها کار را رها کردند و خط تولید موشک در کشورمان به بهره‌برداری کامل نرسید. اما پس از شروع جنگ نیاز فراوانی به این مهمات بود، ولی هنوز خط تولید نمی‌توانست موشک بدون عیب تولید کند. به همین دلیل همین موشک‌ها در جنگ با خطاهایی همراه بود و به اهداف برخورد نمی‌کرد و این خیلی بد بود.

– در واقع از روش کار با تجهیزات جنگی آگاهی نداشتیم؟

نه، این طور نیست. خط تولید موشک کاتیوشا از سوی آلمانی‌ها نیمه‌کاره رها شده بود و باید این خط تولید به‌ سرعت راه‌اندازی می‌شد. به‌ دلیل نیاز به آن ایرانی‌ها خط تولید آن را راه‌ انداختند و چون فرصت کافی برای رفع مشکلات فنی نداشتند موشک‌ها خطا داشت و به رزمدگان کمک نمی‌کرد. به هر حال مدیران صنایع دفاع کشورمان، خواستند تا این موضوع را بررسی و علت‌یابی کنیم که چرا موشک کاتیوشا در پرتاب‌ها این اندازه خطا دارد؟ و یک تیم کامل از تمام تخصص‌ها به پارچین اعزام شد و کارهای علمی خودمان را بر روی این موشک انجام دادیم و اکثر نیروهای جهادی قانع شدند که می‌توان به جای اسلحه دست گرفتن و جنگیدن در خط مقدم، در عرصه علمی و فنی کاری را انجام دهند که شاید رزمنده‌ها توانایی انجام آن را نداشته باشند؛ چراکه نه علم آن را دارند و نه امکانات کافی دارند و نه تشکلی مانند جهاددانشگاهی پشتیبان آن‌هاست. از این‌ رو با وجود کمبودهایی که داشتیم، گروه‌های علمی و فنی و مهندسی جهادشریف وارد این جریان شدند و مشکلات فنی موشک کاتیوشا در زمینه سوخت، عایق، موتور و بالک شناسایی شد و با کارهای علمی و اصلاحاتی که انجام دادیم، این موشک تبدیل به موشک قابل اعتمادی شد و با برنامه‌ریزی‌ها میزان تولید آن را نیز افزایش دادیم و جبهه‌ها از کاتیوشا غنی شد و برد خوبی بدون هیچ ضایعاتی داشت. سپس جهاد‌های دیگر مثل علم و صنعت، خواجه نصیر، صنعتی اصفهان، خوزستان و تبریز نیز در امور فنی جبهه‌ها فعالیت کردند.

آن موقع گفتن این جمله که به جبهه نرو و این کار را انجام بده، قدری سخت بود، اما به تدریج همکاران متوجه شدند که غیر از جنگیدن هم می‌توانند کارهای مهم‌تر و مؤثرتری انجام دهند. روزی که به پارچین رفتیم، همکاران پارچین در ابتدا از اینکه یک سری جوان بی‌تجربه برای کمک آمده‌اند، بسیار متعجب شدند و باور نمی‌کردند که این جوانان کاری از دستشان برآید، اما با وجود جوانان باهوش که از دانش خوبی برخوردار بودند، توانستند کارهای مؤثری انجام دهند و شرایط به‌ گونه‌ای شد که ما برای همکاران پارچین کلاس‌های آموزشی برگزار کردیم تا دانش آن‌ها نیز ارتقا یابد.جهادشریف بیش از ۱۰۰ پروژه نظامی را در بخش‌های مختلف اجرا کرده که هر یک از آن‌ها افتخاری بزرگ است.

– شما در آن دوران دانشجو بودید؟

آن دوران دانشجوی فوق لیسانس بودم و شاید تنها دانشجوی فوق لیسانس در جهادشریف و باقی دوستان دانشجوی لیسانس بودند، تعدادی نیز فارغ‌التحصیل شده بودند و در جهاددانشگاهی شریف مشغول به کار بودند و شاید بتوان گفت بیشترین تعداد بچه‌های فعال آن زمان دانشجویان لیسانس بودند.

– چند نفر بودید؟ آیا این افراد در قالب مجموعه منسجم فعالیت می‌کردند؟

در آن زمان ساختاری، به نام جهاددانشگاهی شریف بود. ۹ گروه داشتیم که متناظر با دانشکده‌های دانشگاه بود و همه این‌ها ساختار جهادشریف را تشکیل می‌داد. آن موقع جمعیتمان تقریباً به ۳۵۰ نفر رسیده بود و به صورت گروهی کار می‌کردیم. به عنوان مثال در پروژه کاتیوشا حدود ۴۰ یا ۵۰ نفر بودند و یک پروژه را به سرانجام می‌رساندند و سپس به سراغ پروژه دیگر می‌رفتند.

-همان طور که اشاره کردید یکسری از کمبودها، خلأها و نیازهای جبهه را شناسایی کردید. آیا پس از آن مشکلات و نیازهایی از سوی صنعت دفاعی کشور به شما اعلام می‌شد؟

ارتباطات مستمری با مدیران ارشد کشور مانند شخص نخست‌وزیر، معاون اجرایی‌اش و یا دفتر ریاست‌جمهوری، که حضرت آقا (مقام معظم رهبری) در آن زمان رئیس‌جمهور بودند، و یا وزرای صنایع دفاع داشتیم و مشکلات را از آن‌ها مطلع می‌شدیم و موضوع را بررسی و پیشنهادهایی را ارائه می‌کردیم و در صورت پذیرفته شدن، قرارداد بسته می‌شد و سپس جهاد شریف وارد مرحله اجرا می‌شد. البته در اوایل به دلیل اعتماد خوبی که برقرار شده بود، قرارداد هم نمی‌بستیم و کارفرما بودجه‌ای را در اختیار جهاد شریف قرار می‌داد و در مدت تعیین شده کار را به اتمام می‌رساندیم. به عنوان مثال شهید ستاری که آن زمان فرمانده نیروی هوایی بود، گفتند که سیستم ناوبری یا INS هواپیمای اف ۵ مشکل اساسی دارد و به علت همین مشکل امکان پرواز ندارد که در صورت ادامه این موضوع امکان داشت این هواپیماها از صحنه عملیات خارج شوند، در حالی که در برهه دفاع مقدس، نیاز اساسی به این هواپیماها داشتیم که شهید ستاری امکانات و بودجه در اختیارمان قرار داد تا بتوانیم مشکل این هواپیماها را حل کنیم. البته در آن زمان برخی از افسران در مقابل این موضوع مقاومت می‌کردند که شما نمی‌توانید این کارهای پیشرفته را انجام دهید، اما به لطف الهی توانستیم.

– بسیار گفته شده و شنیده‌ایم که تجهیزات کشورمان در زمان جنگ نسبت به تجهیزات پیچیده دشمن بسیار ساده بود. پس ما چطور توانستیم بر آن‌ها پیروز شویم؟

این را می‌پذیرم که تمام دنیا از نظر تجهیزات نظامی پشت سر دشمن بعثی بود و مجهزترین امکانات را در اختیار وی می گذاشت، اما این در این سوی جبهه خداوند بنده‌های مخلصی داشت که از تمام انگیزه، اراده و توان خود استفاده می‌کردند تا بتوانند مشکلات فنی را حل کنند. ما در بسیاری از پروژه‌ها عنایت و لطف الهی را دیدیم. شما جریان برخی از الطاف خداوند در جبهه‌های جنگ را از زبان رزمنده‌ها و فرماندهان شنیده‌اید. هیچ یک از آن‌ها داستان و خیال نیست، بلکه واقعیت است. از این رو در بحث فنی نیز مشکلاتی وجود داشت که با الطاف خداوند حل می‌شد و گاهی کشورمان را به برتری نیز می‌رساند که این برتری صرفاً مادی و فردی نبود، بلکه الهی بود و یکسری از جوانان با نیت خالص خود چه در عرصه‌های رزمی و دفاعی و چه علمی و فناوری در دفاع از سرزمین‌ عزیزمان قدم برداشتند. اگر برخی از اقداماتی که جهاد شریف در عرصه پشتیبانی علمی و فناورانه جنگ انجام داده، اطلاع‌رسانی شود، همه خواهند دید که چه کارهای بزرگی از نظر تکنولوژی انجام شده است.

– در مورد یکی از این اقدامات مهم توضیح بفرمایید.

یکی از پروژه‌های مهم ما به نام «رحمت» بود. سیستم بی‌سیم عراقی‌ها توسط سیستم راکال ناتو رمزگذاری شده بود. این سیستم پیشرفته‌ترین سیستم رمزگذاری شده آن زمان بود و در اختیار عراق قرار گرفته بود و بی‌سیم‌های ما از چنین امکاناتی برخوردار نبود. آن‌ها با اطمینان می‌توانستند با این سیستم، نامه‌های سری صدام خطاب به فرماندهان ارتش را پشت بی‌سیم بخوانند و طرف مقابل آن را یادداشت و ابلاغ می کرد واطمینان صددرصد داشتند که این سیستم غیرقابل نفوذ است. اما این بی‌سیم به‌ دست رزمنده‌های ایرانی افتاد و آن را به جهاد شریف آوردند و ما به لطف خداوند نقطه نفوذ در این بی‌سیم را پیدا کردیم و توانستیم رمزگشایی کنیم و سال‌های سال بی‌سیم عراق شنود می‌شد و اطلاعات بسیار باارزش و حیاتی در اختیار سپاه قرارمی‌گرفت و اکنون در سپاه اتاق‌هایی مربوط به همین نوارهای ضبط شده بی‌سیم است که در جبهه ضبط و بلافاصله اخبار مهم آن استفاده می‌شد. از این‌ رو به تکنولوژی‌های پیشرفته‌ای دسترسی داشتیم، اما این‌ها کمتر گفته شده است.

– چرا منتشر نشده و کمتر بیان شده است؟ آیا اسنادی در این زمینه وجود دارد؟

اسنادی وجود دارد که در اختیار نهادهای نظامی است و کتاب کارنامه فعالیت‌های نظامی جهاد دانشگاهی صنعتی شریف نیز با انجام بیش از ۱۰۰ پروژه نوشته شده است، اما برخی از اطلاعات محرمانه بوده و به همین دلیل در مورد آن کمتر صحبت شده است. همچنین جهاد شریف نمی‌توانست خود این اطلاعات را منتشر کند و برای انتشار می‌بایست از سپاه و ارتش اجازه می‌گرفت. از این رو از زمانی که این اطلاعات محرمانه نیست، درباره آن‌ها صحبت می‌کنیم.

– خاطره‌ای از آن دوران دارید؟

در بخش پروژه‌های نظامی خاطرات بسیاری دارم. زمانی که بر روی پروژه کاتیوشا کار می‌کردیم، یکی از سؤال‌های مطرح این بود که آیا این سوختی که مصرف می‌کنیم، مطابق با استانداردهاست یا نه؟ از این رو باید همکاران ما به کارگاهی می‌رفتند که مخصوص مخلوط کردن مواد اولیه سوخت جامد موشک بود و شاید بیش از یک تن مواد قابل انفجار در آن بود که اگر منفجر می‌شد، همه چیز نابود می‌شد، اما همکارانم به راحتی و بدون هیچ نگرانی به این محل می‌رفتند، شب را در آنجا می‌خوابیدند، شوخی می‌کردند و به کارشان نیز می‌رسیدند. زیرا خداوند قدرت بزرگی به آن‌ها داده بود.

در پروژه مین هوایی که به پیشنهاد یکی از همکاران انجام شد، با توجه به اینکه مناطق حساس و مهم کشورمان مدام بمباران می‌شد و عراقی‌ها هواپیماها را از جایی وارد فضای ایران می‌کردند که رادارهای ما دید نداشتند، همکارانم گفتند که از مین هوایی استفاده کنیم و در مسیرهایی آن‌ها قرار دهیم. بالون‌هایی به قطر ۱۴ متر را برای این منظور طراحی کرده و در کارخانجات پلاستیک‌سازی داخلی آن را ساختیم و داخل آن‌ها را پر از گاز هیدروژن می‌کردیم و در ارتفاع ۱۰۰ – ۲۰۰ متری زمین قرار می‌دادیم و از این طریق مانع بمباران پالایشگاه‌ها و نیروگاه‌ها و سایر مکان‌های مهم از سوی هواپیماهای عراقی شدیم. این موضوع شور و شعف بسیاری در همکارانم و کارکنان پالایشگاه‌ها و نیروگاه‌ها ایجاد کرد، اما همکارانم با زحمت‌های فراوان این کارها را انجام می‌دادند و دسترسی به بالون‌ها به این سادگی نبود و از یک کارخانه پلاستیک‌سازی کمک خواستیم که آن‌ها را بسازد.

– وقتی در مورد ایثار و از جان گذشتگی‌های آن دوران سخن گفته می‌شود، برخی می‌گویند که حقوق کارشان را می‌گرفتند،.آیا واقعاً همین‌طور بود؟

یادم هست اوایل کار جهاددانشگاهی از جیب خودمان خرج می‌کردیم. آن زمان من دانشجوی فوق لیسانس بودم و در دانشکده کار می‌کردم و در آن زمان جزء دانشجوهای پولدار جهادی بودم. پس از مدتی که فعالیت‌ها و پروژه‌ها زیاد شد، حقوقی برای بچه‌ها تعیین شد و حدود سال ۶۱ ماهی چهار هزار تومان می‌گرفتم. در حالی که بسیاری از افراد دیگری با سطح تحصیلات من چند برابر بیشتر از من دریافت می‌کردند. از این رو مسائل مالی برایمان اصلاً مطرح نبود و به شدت به این موضوع اعتقاد داشتیم که پول اندک جهاد دانشگاهی بسیار پربرکت است. البته جو عمومی کشور نیز همین‌گونه بود و فقط جهادی‌های شریف آدم‌های ویژه‌ای نبودند، بلکه همه خود را مدیون انقلاب و مردم و شهدا می‌دانستیم.

کینک کوتاه خبر:  http://iqna.ir/fa/news/3750459/

نظرات